- برزه کار
- برزکار
معنی برزه کار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که کارهای بیهوده بکند
کسی که کارهای بیفایده کند: (بشعر گرددجاویدنام مردم نیک بشعردربنکوهندهرزه کاران را) (المعجم)
گناهکار خطا کار مجرم. بزه کاری گناهکاری، عدوان
گناهکار، مجرم
گناهکار، خطاکار
مکانیک
کند کار، سست رای
مبتدی
گاوی که بدان زمین را شیار کنند گاو زراعت ورزاو
آنکه در کار و هنر خویش دقیق و باریک بین است زیبا کار
که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک
کم تجربه
گاو نر مخصوص شخم زدن زمین، ورزو، ورزا، برزگاو، برای مثال برزه گاوی ست کاو خورد ناچار / بر تخمی که خود کند شدیار (عثمان مختاری - ۶۹۹)
آنکه دچار لرزه است، لرزه ناک
کارکرده، کارآزموده، مجرب، کاردان، برای مثال جادو نباشد از تو به تنبل سوارتر / عفریت کرده کار و تو ز او کرده کارتر (دقیقی - ۹۹)
کسی که تازه کاری را یاد گرفته، کم تجربه
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس
موشکاف، خرده بین، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس
نازک کار، کسی که نقش های ظریف به کار می برد، هنرمندی که چیزهای زیبا و ظریف بسازد
کارآزموده و مجرب
مار گرزه: آلت از میان گوشت چون گرزه مار از پوست برآمد
آنکه دچار لرزه است خداوند
ورزه گاو، گاوی که بدان زمین را شیار کنند، گاو زراعت، ورزاو
ثواب کار، کرفه گر
تباه کننده کار
زراعت کننده زارع کشاورز
رزمآور، جنگاور، جنگجو
((بُ رِ))
فرهنگ فارسی معین
کسی که کارش بریدن قطعه های مصالح اعم از پارچه، آهن، نایلون و همانند آن در اندازه های مناسب برای تولیدی ها باشد
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
Electrician
электрик
Elektriker
електрик